87/3/4
4:2 ع
به دنبال زندگی اما در زندگی هستیم . به دنبال راه و در راهیم. در انتظار لحظه ها اما در لحظه زندگی می کنیم .ما چه می خواهیم که تا به حال نداشته ایم و چشمهایمان به آینده سفید مانده؟ کدام قصه ی ناتمام ما را به فردا وصل می کند؟ گوش ها چرا از این همه کلمه های گفته شده پر نمی شوند؟ چشم ها چرا سیرامونی ندارند؟ شوق دیدن کدام صحنه ی جدید کدام چهره و کدام تصویر پلک ها را هر صبح از هم می گشاید؟ چند بار دیگر به دریا بروی دلت دریایی می شود؟ چند بار کوه را تماشا کنی مقاوم و استوار خواهی شد؟ در این نگاه های مکرر به کجا رسیده ای که دریاهای نرفته و کوه ها و درخت های ندیده را جستجو می کنی؟ سفر تو را به کدام" نو" فرا می خواند ؟ در باران چه ندیده ای که در کنار رود اتراق می کنی؟ برگ نزدیک ترین درخت به خانه ات را دیده ای که برای دیدن انبوه درختان ساعت ها در جاده می رانی؟ قیافه ی همسایه ها ،هم محلی هایت را درست دیده ای که برای دیدن آدم ها به آن سوی آب ها سفر می کنی؟